پاسخگوی شما هستیم
۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸
پاسخگوی شما هستیم
۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸
اقدام علی رغم هیجان ترس و اضطراب در مقابله با مشکلات زندگی معنای کاربردی شجاعت مقابله با ظلم، بی عدالتی و توهین بدون توجه به ترس و اضطراب اندکی که وجود دارد و تاکید بر اعتماد به نفس.
شجاعت . [ ش َ / ش ِ / ش ُ ع َ ] (از ع ، اِمص ) (مأخوذ از شجاعة عربی ) دلیر شدن در کارزار. صفتی است از صفات اربعه ٔ جمیله که حد وسط است بین تهور و جبن . دلاوری . دل داری . دلیری . صاحب بأس . (یادداشت مؤلف ). قوتی است متوسط میان جبن و تهور. (غیاث اللغات ). بهادری و دلاوری . جرأت . دلیری . پردلی . (ناظم الاطباء). در تداول علماء اخلاق قوه ای که میان جبن و تهور فرهنگ نظام.
معنای علمی شجاعت
اقدام علی رغم هیجان ترس و اضطراب در مقابله با مشکلات زندگی
معنای کاربردی شجاعت
مقابله با ظلم، بی عدالتی و توهین بدون توجه به ترس و اضطراب اندکی که وجود دارد و تاکید بر اعتماد به نفس.
۱۰ منبع یک ذهنیت شجاعانه
شهرام حشمت دکتری
مترجم حسین موسی زاده
نکات کلیدی مقاله :
۱. شجاعت به معنای نترس بودن نیست،
۲. شجاعت توانایی اعمال کنترل بر زندگی است.
۳. شجاعت به فرد اجازه می دهد بر محدودیت های شخصی (مانند ترس و اضطراب) غلبه کند و یک زندگی کامل را دنبال کند.
شجاعت چیزی است که برای خود می خواهیم و در دیگران تحسین می کنیم. یکی از بدترین انتقادها در دنیا این است که او را بزدل خطاب کنند
شجاعت جنبه مهمی از روانشناسی مثبت است که به فرد اجازه می دهد بر محدودیت های شخصی (مانند ترس و اضطراب) غلبه کند و زندگی کاملی را دنبال کند (سلیگمن، 2011). تحقیقات نشان می‌دهد که اعمال شجاعانه با انعطاف‌پذیری بهتر و طول عمر طولانی‌تر مرتبط است (دینر، 2012). شجاعت به طور گسترده ای به عنوان یک جزء شفابخش در روانشناسی بالینی شناخته می شود (کوگل، 2017).
شجاع بودن به چه معناست و از کجا می آید؟
عوامل زیر در رشد و بهبود شجاعت بسیار مهم هستند (راچمن، 1990):
۱. دنبال کردن یک هدف معنادار. افراد شجاع اغلب به دلایلی که آنها را معنادار می‌دانند اختصاص می‌دهند و این به آنها احساس هدف می‌دهد. افراد دارای حس هدفمندی کمتر احساس اضطراب و استرس می کنند (هاگرتی، 2016). رشد خود می تواند به معنای پیگیری یادگیری به خاطر خودش باشد، نه فقط برای دستاوردهای بیرونی (مثلاً پخش موسیقی، کمک به افراد آسیب پذیر یا گذراندن وقت در طبیعت).
۲. شجاعت بدون ترس وجود ندارد. همانطور که مارک تواین می گوید: "شجاعت فقدان ترس نیست، بلکه عمل کردن به رغم آن است." مواجهه با ترس زمانی که شانس به نفع شماست، نسبت به زمانی که احتمالات علیه شماست، تقاضاهای کمتری برای شجاعت ایجاد می کند. برای مثال، یک فرد خجالتی که می‌تواند یک سخنرانی عمومی داشته باشد، شجاعت نشان می‌دهد.
۳. اعتماد به نفس. اعتماد به نفس یعنی باور به اینکه فرد می تواند مراحل یک هدف را انجام دهد. این باور که "ما می توانیم آن کار را انجام دهیم" زمانی که زمان اقدام شجاعانه فرا می رسد، تفاوت ایجاد می کند. فرد با اعتماد به نفس بیشتر در مواجهه با موانع پافشاری می کند. هرچه اعتماد به نفس بیشتری داشته باشید، ترس کمتری را در گذر از یک بحران یا رویداد آسیب زا تجربه خواهید کرد. اعتماد به نفس با دانش، تمرین/تجربه و تلاش به دست می آید. وقتی اعتماد به نفس پایین باعث می شود افراد از فعالیت ها اجتناب کنند، فرصت های رشد را از دست می دهند.
۴.احساسات خود را مدیریت کنید. توانایی تنظیم خود تحت چالش‌های شدید یک مهارت مهم برای افراد شجاع است. یکی از ایده‌های اصلی در تنظیم احساسات این است که طرز فکر شما تا حد زیادی به احساس شما شکل می‌دهد. همانطور که فیلسوف رواقی، اپیکتتوس، می‌گوید: «این رویدادها نیستند که مردم را آزار می‌دهند، بلکه قضاوت‌های آنها در مورد آنهاست.» چند چیز بیشتر از مبارزه با شرایط خارج از کنترل ما یا دلبستگی به نتیجه ای که در اختیار ما نیست باعث ناراحتی می شود. بنابراین، مهم است که تشخیص دهیم چه چیزی را می توانیم (و نمی توانیم) کنترل کنیم. دانستن اینکه با توجه به شرایط تمام تلاش خود را انجام داده‌ایم منجر به پذیرش آرام هر اتفاقی می‌شود. افراد شجاع معمولاً حس شوخ طبعی بیشتری نیز دارند. طنز فاصله و چشم انداز را فراهم می کند، اما این کار را بدون انکار درد یا ترس انجام می دهد.
۵. معتبر بودن اصالت برای شجاعت ضروری است. این به معنای آن است که فرد ادعا می کند که هست. افراد شجاع حاضرند با حقایق ناخوشایند در مورد خود روبرو شوند بدون اینکه حالت تدافعی داشته باشند یا سعی کنند آنها را منطقی جلوه دهند.
۶. همدلی. افراد شجاع توانایی دیدن دیدگاه های دیگران را دارند. تحمل رنج خود شهامت زیادی می خواهد، اما این رنج است که ما را به افراد دلسوزتر تبدیل می کند. شفقت و همدلی به ما کمک می کند که در هنگام مبارزه ادامه دهیم.
۷. خواسته های موقعیتی. تقاضای موقعیتی (یا بالا رفتن به مناسبت) برای شجاعت، رفتار شجاعانه را با وجود ترس ترویج می کند. به دلیل غرایز بقای بیولوژیکی ما، زمانی که یک موقعیت دشوار می شود، ما تمایل داریم برای مقابله با چالش سخت تر کار کنیم. به عنوان مثال، یک معتاد به مواد مخدر پس از رسیدن به ترم، مدرک تحصیلات تکمیلی در درمان اعتیاد دریافت می‌کند تا به دیگران با مشکلات مواد مخدر کمک کند (هاگرتی، 2016).
۸. فرآیند تصمیم‌گیری. اعمال شجاعانه به غریزه متکی هستند تا فرآیند فکری فعال. شواهد نشان می‌دهد که افراد شجاع اغلب بر اساس انگیزه‌های خود عمل می‌کنند، شاید تصمیم‌گیری آگاهانه را نادیده می‌گیرند (Jayawickreme 2012).
۹. ارتباط اجتماعی. افراد شجاع یک سیستم حمایت اجتماعی دارند که از آن قدرت می گیرند. آنها همچنین از دیگران حمایت اجتماعی می کنند. در دسترس بودن حمایت اجتماعی باعث کاهش اضطراب و استرس می شود. به هر حال، وقتی دوست صمیمی دارید که بتوانید به او اعتماد کنید، مواجهه با ناملایمات (مثلاً از دست دادن یکی از عزیزان) آسان‌تر است.
۱۰. شجاعت ماهیچه ای(مهارت) است که در طول زمان افزایش می دهید. شاید بهترین راه برای فکر کردن به شجاعت این باشد که با آن به عنوان یک ماهیچه رفتار کنیم. برخی از افراد با عضلات بهتری نسبت به دیگران متولد می شوند، اما همه می توانند با تمرین عضلات خود را بهبود بخشند. انجام اقدامات کوچک شجاعانه (چیزهایی که باعث ناراحتی شما می شود) می تواند منطقه راحتی شما را گسترش دهد.
شجاعت به معنای اعتماد به نفس برای اقدام علی رغم ترس اندک انواعی دارد که عبارتند از:
۱. شجاعت در کلام
۲. شجاعت در ابراز هیجان
۳. شجاعت در رفتار
انواع شجاعت
شجاعت در ابعاد مختلف زندگی دیده می شود. از این منظر انواع شجاعت عبارتند از:
۱. شجاعت علمی
در فعالیت علمی اعم از مطالعه، آزمون و امتحان، مطلب نویسی، سخنرانی و . . . نهراسیدن و با اعتماد به نفس اقدام کردن.
۲. شجاعت فلسفی
در کشف و بیان نظرات فلسفی از نظرات مخالفین نهراسیدن و شکستن ساختار فلسفی نادرست.
۳. شجاعت اقتصادی
در فعالیتهای اقتصادی خطرپذیر بودن و اقدام طبق محاسبات دقیق علمی رغم خطراتی که وجود دارد.
۴. شجاعت سیاسی
در فعالیتهای سیاسی اعم از مخالفت با حاکمان سیاسی، موافقت با حاکمان سیاسی، ابراز نظرات سیاسی، فعالیت حزبی و . . . علی خطرات اقدام کردن.
۵. شجاعت در تفریحات
اقدام به تفریحاتی که ظاهر خطرناکی ولی ایمنی کافی دارند مانند آنچه در شهر بازی دیده می شود.
۶. شجاعت دینی
بیان نظرات دینی که از درستی آن ایمان زیادی هست و اقدام به دستورات دینی علی رغم مخالفتها.
۷. شجاعت شغلی
انجام فعالیتهای شفلی پرخطر و ایمن مانند عمل جراحی اورژانسی علی رغم موفقیت کم.
۸. شجاعت در تجربه کردن
تجربه کردن عوامل اضطراب زا و مواجه شدن با اضطراب برای درمان آن.
۹. شجاعت در انسانیت
حمایت با صراحت از حقوق بشر علی رغم مخالفت دیگران.
۱۰. شجاعت معنوی
بیان روشهای موثر برای معنی دادن به زندگی و مخالفت با معنویت های نادرست مانند لذت پرستی، قدرت پرستی، ثروت پرستی، شهرت پرستی که با انسانیت در تضاد هستند.
شجاعت ویژه( شجاعت جبران )
این شجاعت به معنای منصف بودن(justly) می باشد. فرد منصف ویژگی های زیر را داراست:
۱. ظلم و بی عدالتی نمی کند.
۲. وقتی اشتباهی یا عمدا ظلم یا بی عدالتی کرد عذرخواهی کرده و جبران می کند.
بنابراین شجاعت ویژه نوعی عقب نشینی و عذرخواهی علی رغم خطرات احتمالی است.
وقتی با اشتباه شما کسی متضرر می شود شجاعت ویژه این است که عذرخواهی کرده و جبران کنید.
انواع شجاعت
از نظر تأثیر بر سلامت روان شجاعت بر دو نوع است:
۱. شجاعت فیزیولوژیک ( طبیعی)
این شجاعت سلامت روان را افزایش می دهد.
۲. شجاعت پاتولوژیک (مرضی)
این شجاعت سلامت روان را کاهش می دهد.
علل شجاعت پاتولوژیک:
شجاعت مرضی در افراد زیر دیده می شود:
۱. خودشیفته ها.
این افراد بدون هراس دیگران را تحقیر می کنند.
۲. ضداجتماعی ها.
این افراد بدون هراس حقوق بشر را ضایع می کنند.
۳. ماکیاولیانیسم
این افراد برای رسیدن به قدرت سیاسی هر کاری را مجاز دانسته و بدون ترس اقدام می کنند.
۴. شجاعت آسیب به خود.
خودزنی و خودکشی بدون هراس در اختلالات روانی و ناامیدی فلسفی دیده می شود.
۵. شجاعت سایکوتیک
در اختلالات سایکوتیک به دلیل اختلال در واقعیت سنجی دیده می شود.
۶. شجاعت به دلیل خرافات.
عقاید فلسفی یا مذهبی نادرست منجر به شجاعت می شود.
۷. شجاعت ناشی از فریب
وقتی با نیرنگ کسی خطرات نادیده گرفته می شود.
۸. شجاعت به دلیل کم سوادی.
وقتی نداشتن اطلاعات کافی منجر به نادیده گرفتن خطرات و اقدام می شود.
شجاعت به علل زیر کاهش می یابد:
۱. فقدان سواد کافی و ندانستن روشهای مقابله با خطرات.
۲. اختلالات روانی خصوصا اختلالات اضطرابی و ناتوانی عقلانی.
۳. کمبود سواد فلسفی و کمبود معنویت.
۴. فقدان زهد و وابستگی به لذت‌های دنیوی:
وابستگی به مقام و قدرت
وابستگی به افراد
وابستگی به ثروت
وابستگی به شهرت
وابستگی به تفریحات.
۵. ابتلا به بیماری‌های جسمانی که تحمل درد و رنج ناشی از رویارویی با خطرات را کاهش می دهد مانند:
کودکی
کهنسالی
معلولیت
ریچارد زینبارگ
حسین موسی زاده
آیا ترس یا ترسیدن انسان را ترسو می کند؟
مطمئناً، بسیاری از بیمارانی که در طول سالها به دلیل اختلالات اضطرابی درمان کرده‌ام، از این دیدگاه حمایت کرده‌اند که سطوح بالای ترس و اضطرابی که تجربه کرده‌اند، نشانه‌ای از ضعیف بودن و ترسو بودنشان بوده است. اما به نظر من، ما نمی‌توانیم در موقعیت‌هایی که هیچ ترس یا اضطرابی نداریم، شجاع یا قوی باشیم.
حدس می زنم بیماران من که ترس را با ترسو یکی می دانند تنها نیستند. Dictionary.com شجاعت را اینگونه تعریف می کند: «کیفیتی از ذهن یا روح که فرد را قادر می سازد بدون ترس با دشواری، خطر، درد و غیره روبرو شود». هم Dictionary.com و هم دیکشنری آنلاین Meriam-Webster نترسی را مترادف شجاعت ذکر می کنند. بنابراین، یک مکتب فکری غیر معمول در مورد شجاعت در فرهنگ ما این است که به فقدان ترس مربوط می شود. این به وضوح تنها راه فکر کردن در مورد اضطراب نیست. استنلی (جک) راچمن، در کتاب شگفت انگیز خود ترس و شجاعت، یکی از این دیدگاه های جایگزین را ارائه می دهد. بر اساس این دیدگاه، شجاعت کیفیت ذهن یا روحیه ای است که فرد را قادر می سازد با وجود اضطراب یا ترس با دشواری، خطر، درد و غیره روبرو شود. یعنی اگر کسی در مورد انجام کاری احساس اضطراب یا ترس نداشته باشد، انجام آن آسان است و نیازی به شجاعت یا قدرت ندارد. دیدگاه راخمن نشان می‌دهد که هر چه کسی برای انجام کاری مضطرب‌تر یا ترسناک‌تر باشد، اما به هر حال آن را انجام دهد، شجاعت یا قدرت بیشتری دارد! (من با همه آنچه راچمن در این کتاب می گوید موافق نیستم، اما به دلیل بیان واضح این دیدگاه جایگزین از شجاعت و قدرت، یکی از کتاب های مورد علاقه من در مورد اضطراب در تمام دوران است.) بنابراین، کدام تعریف از شجاعت برای شما منطقی تر است؟ تصور کنید سه نفر هستند که آتش گرفتن خانه ای را تماشا می کنند و متوجه می شوند که شخصی در خانه است. اولین نفر، جیم، به داخل خانه می دود تا سعی کند فرد داخل را نجات دهد و هیچ ترسی را تجربه نمی کند. نفر دوم، جان، نیز برای نجات فرد داخل خانه به داخل خانه می دود، اما ترس شدیدی احساس می کند. نفر سوم، ریک، احساس ترس شدیدی می کند و سعی نمی کند فرد داخل خانه را نجات دهد. به نظر شما چه کسی بیشترین شجاعت را از خود نشان داد؟ من فکر می کنم همه ما می توانیم قبول کنیم که ریک نیست. اما جیم و جان چطور؟ به نظر من، پاسخ روشن است که جان شجاعت نشان داد در حالی که جیم این کار را نکرد. در واقع، برای من کاملاً روشن نیست که چگونه رفتار جیم را توضیح دهم. دو احتمالی که به ذهن می‌رسد این است که جیم فاقد هوش است یا اینکه خطری را در این موقعیت درک نکرده است. چیزی که برای من نیز نامشخص است این است که آیا جان قبلاً ذخایری از شجاعت داشت که از آن استخراج کرده بود که به او امکان می داد علیرغم ترسش وارد خانه شود یا اینکه عمل دویدن به داخل خانه شجاعت ایجاد کرد یا شاید هر دو چیز درست باشد.
احتمال دیگر این است که همانطور که کاغذ پتانسیل سوختن دارد اما این پتانسیل پنهان می ماند تا زمانی که کاغذ را آتش بزنیم، شاید همه ما پتانسیل شجاعت را داشته باشیم اما این پتانسیل پنهان است - وجود ندارد - تا زمانی که با آن روبرو شویم. با موقعیتی که ما آن را برانگیزاننده اضطراب می دانیم اما با وجود اضطراب خود عمل می کنیم. بنابراین، هرگز برای من روشن نیست که هنگام بحث در مورد اعمال شجاعانه بیمارانم از چه فعل استفاده کنم، اما یک چیز برای من واضح است این است که اضطراب آنها را ضعیف یا ترسو نمی کند و من دائماً از رویارویی شجاعانه آنها با ترس هایشان الهام می گیرم. اضطراب ها یکی از فیلم‌های مورد علاقه من در تمام دوران، دفاع از زندگی آلبرت بروکس است. به نظر من آن را خنده دار می دانم و همچنین حاوی پیامی عمیق و قدرتمند است: رشد به معنای مقابله با ترس های خود است. اگر قبلا آن را ندیده اید، به شدت آن را توصیه می کنم. اگر قبلا آن را دیده اید، اما مدت زیادی از آن گذشته است، توصیه می کنم دوباره آن را تماشا کنید.
تعریف جک راچمن و آلبرت بروکس از شجاعت راهی را برای پرورش شجاعت نشان می دهد. اضطراب یا ترس را احساس کنید و به هر حال این کار را انجام دهید! البته در اجرای این شعار باید از عقل سلیم استفاده کرد. همچنین توصیه می‌کنم که مردم رویکردی تدریجی برای مقابله با ترس‌های خود داشته باشند. به عنوان مثال، اگر کسی از سگ می ترسد و از سگ ها دوری می کند و میزان ترس و اجتناب متناسب با جثه سگ بوده است، پیشنهاد می کنم بارها و بارها خود را در معرض یک سگ کوچک قرار دهید تا زمانی که اینطور نیستید. دیگه خیلی ازش میترسم سپس به سمت یک سگ بزرگتر بروید و این روند را تا زمانی که به گریت دینز کار کنید ادامه دهید. البته، اگر می‌خواهید از دوری نسبتاً پرهیز از ترس خود به «پریدن مستقیم به انتهای اعماق» بروید، همانطور که شخصیت آلبرت بروکس در پایان «دفاع از زندگی‌تان» انجام می‌دهد، به هر طریقی این کار را انجام دهید. با این حال، برای بسیاری از ما، مسیر ترجیحی برای پرورش شجاعت یک قدم کوچک در هر زمان است. فیلم دیگری که تا حدودی به این بحث مرتبط است، باب چیست؟ در این فیلم، بیل موری نقش یک مرد بسیار مضطرب و اجتنابی را بازی می کند و ریچارد دریفوس در نقش درمانگر او. شخصیت دریفوس با انتشار کتابی با عنوان گام‌های کودک به شهرت رسیده است و در حالی که فیلم این موضوع را مضحک و بیش از حد ساده نشان می‌دهد، فکر می‌کنم بسیاری از کارهایی که من با بیماران مضطرب انجام می‌دهم را می‌توان به عنوان «گام‌های کودک» توصیف کرد. هر عبارتی را که ترجیح می دهید - "یک قدم در یک زمان" یا "قدم های کودک" - عملاً می توانم تضمین کنم که اگر این مسیر را دنبال کنید، شجاعت را پرورش خواهید داد.
افراد مذهبی( بدون خرافات یا با خرافات) به زندگی اخروی باور دارند بنابراین تهدید شدن امکانات دنیوی در ایشان ترس کمتری ایجاد می کند و به همین شجاعت بیشتری ابراز می کنند که البته این به معنای شجاعت ذاتی نیست و صرفا شجاعت ابرازی است.
اعتقاد به پاداش اخروی باعث می شود فرد مذهبی در مواجه با خطرات شجاعت ذاتی خود را افزایش دهد.
فرهنگ "شهادت" که یک مفهوم مذهبی است اوج شجاعت است و اکثر افراد غیرمذهبی از آن محروم هستند.
مذهبیت نوعی معنویت است که بر افکار، هیجان‌ها و رفتار تأثیر دارد. معنویت شجاعت را برای رسیدن به اهداف کلان افزایش می دهد.
برخی مکاتب مانند وطن پرستی، انسانگرایی، کمونیزم می توانند شجاعت را افزایش دهند.
در وطن پرستی شخص از منافع فردی صرف نظر می کند لذا ترس در او کاهش می یابد.
در انسانگرایی، انسانیت به زندگی فرد معنی می دهد و او برای رعایت حقوق بشر و دفاع از آن ترس را نادیده می گیرد.
احزاب کمونیست در گذشته پیروان خود را علیه سرمایه داری تقویت می کردند و با انسجام گروهی شجاعت می ساختند.
وقتی فرد یا حکومتی با شهروندان رفتار غیرانسانی دارد خشم و نفرت جای ترس و اضطراب را می گیرد ( ترس و اضطراب شجاعت را کاهش می دهد) لذا ناگهان فردی ترسو که شجاعت نداشت حال شجاعانه وارد میدان می شود و پیش بینی ها را به هم می ریزد و این راز اصلی فروپاشی حکومتهای ظالم است.
اگر افرادی که ذاتا شجاع هستند و اعتقادات وطن پرستی، مذهبی، انسانگرایی دارند مورد ظلم واقع شوند حداکثر شجاعت در تاریخ بشر را بروز خواهند داد.
تاثیر سن و جنس بر شجاعت
شجاعت در نوجوانی به حداکثر خود می رسد زیرا نوجوان به توانمندی های خود واقف شده ولی اطلاع چندانی از نکات ضعف خود ندارد. همه فن حریفی ( Omnipotency ) ترس نوجوان را کاهش می دهد.
شجاعت در کودکان و کهنسالی کاهش می یابد زیرا کودک توان مقابله با خطرات را ندارد و کهنسال از نظر جسمی ضعیف است.
مردان عموما شجاعت بیشتری نسبت به زنان دارند زیرا ترس کمتری احساس می کنند. تستوسترون شجاعت را افزایش می دهد. البته زنان شجاعت ذاتی دارند ولی مادر بودن و نگران فرزند بودن ترس را افزایش می دهد.
نیاز به مشاوره حضوری در این خصوص دارید ؟!
اگر در این خصوص نیاز به مشاوره حضوری دارید می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ با پزشک و روانشناس متخصص ٬ دکتر حسین موسی زاده مستقیما تماس حاصل فرمایید و با نحوه مشاوره ایشان آشنا شوید ٬ در صورت تمایل به رزرو وقت ملاقات با منشی دفتر مورد نظر واقع در تهران و یا کرج و یا با شماره ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به ویزیت یا مشاوره در منزل دارید؟
اگر ترجیح می دهید که مشاوره در منزل شما صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به مشاوره تلفنی یا مشاوره تصویری دارید ؟!
اگر ترجیح می دهید مشاوره بصورت آنلاین و تلفنی یا تصویری از طریق برنامه هایی نظیر Whatsapp , IMO , Skype و .. صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۳۵۸۹۰۸۸۱۹ تماس حاصل فرمایید
نظرات 