سفسطه نوعی دروغگویی حرفه ای است برای فریب دادن دیگران و راهی است برای تحریف افکار عمومی. برای اینکه بتوانید در یک استدلال، سفسطه را تشخیص بدهید باید درباره مراحل شکلگیری یک استدلال منطقی به اندازه کافی بدانید. استدلال
the use of clever but false arguments, especially with the intention of deceiving.
"trying to argue that I had benefited in any way from the disaster was pure sophistry" : a fallacious argument.
سفسطه استدلالی دروغین است ولی ظاهر منطقی دارد.
سفسطه نوعی دروغگویی حرفه ای است برای فریب دادن دیگران و راهی است برای تحریف افکار عمومی.
برای اینکه بتوانید در یک استدلال، سفسطه را تشخیص بدهید باید درباره مراحل شکلگیری یک استدلال منطقی به اندازه کافی بدانید. استدلال در علم منطق از تعدادی گزاره تشکیل میشود و هر گزاره از یک یا چند گزاره پیش از خود استنتاج میشود.
دو نوع کلی گزاره وجود دارد:
۱.مقدمات: گزارههایی هستند که برای نتیجهگیری در استدلال، شواهد ارائه میکنند.
۲. نتایج: گزارههایی هستند که از شواهد فراهم شده استنباط میشوند.
برای اینکه استدلالی منطقی و معتبر باشد، مقدمات باید به قدر کافی تقویتکننده نتیجه گرفته شده باشد.
۱. شگفت انگیز است که نتایج نشان دهنده موفقیت روانپزشکان در درمان اختلالات سایکوتیک است بنابراین می توان هزینه ویزیت بیماران را افزایش داد.
۲. مردم می توانند گرانی ها را تحمل کنند بنابراین می توان یارانه ها را قطع کرد یا قیمت ها را افزایش داد.
۳. اوضاع اقتصادی بسیار خراب است زیرا بدحجابی افزایش یافته است.
۴. مردم از شیوع افسردگی شگفت زده شده اند لذا می توانیم تعداد تخت های بستری در بخشهای روانپزشکی را افزایش دهیم.
اگر دقت کنیم در موارد فوق ارتباط منطقی بین مقدمه و نتیجه وجود ندارد و استدلال بکار رفته از نوع سفسطه است.
۱. اختلال شخصیت ضداجتماعی
۲. اختلال شخصیت خودشیفته
۳. اختلال شخصیت نمایشی
۴. اختلال شخصیت مرزی
۵. اختلال شخصیت وسواسی جبری
۶. اختلال وسواسی جبری
۷. اختلال ساختگی
۸. اختلال شخصیت اسکیزوتایپی
۹. افسردگی اساسی
۱۰. اختلال پانیک
هر اختلال روانی می تواند عامل درجاتی از سفسطه باشد.
در سفسطه حداقل یکی از دو گزاره مقدمه یا نتیجه فکر منفی هستند.
سفسطه چه ارتباطی با همبستگی فریبنده دارد؟
سفسطه چه آسیب هایی به سلامت روان وارد می کند؟
سفسطه چه عللی دارد؟
چگونه می توان با سفسطه مقابله کرد؟
۱. استدلال توسل به مرجع معتبر
این سفسطه زمانی رخ میدهد که شما با ارجاع به یک «متخصص» پایههای استدلال خود را شکل میدهید. در مثال ما اینطور به نظر میرسد که مرجع معتبر «یک متخصص دانشگاهی معروف» باشد. اشاره به یک فرد دانشگاهی تصویر یک مرجع معتبر متخصص و تحقیقات بسیار دقیق که با در نظر گرفتن تمام جزئیات انجام شده را به ذهن متبادر میکند. در این مواقع استفاده از نام واقعی افراد اثرگذاری را به مراتب بیشتر هم خواهد کرد. زمانی که مشغول ردیابی سفسطهها هستید مهم است که به یاد داشته باشید استفاده از اسامی افراد مشهور یا متخصص دلیلی کافی برای حمایت از یک استدلال نیست.
۲. استقراء (قیاس از جزء به کل) نادرست
اغلب با عبارت لاتین «non sequitur» به معنی ناپیرو یا بیربطی شناخته میشود. این سفسطه شما را وادار میکند از استدلال ارائه شده یک رابطهی علّی (سببی) را برداشت کنید در حالی که برای علیّت ادعا شده هیچ گواهی وجود ندارد. تنها به این دلیل که اتفاقی پیش از اتفاقی دیگر رخ داده است، به این معنا نیست که رابطهای منطقی و علّی بین دو اتفاق وجود دارد و اولین اتفاق مسبب دومین اتفاق است.
در مثال بالا نشان دادن تصاویر خوشایند ممکن است باعث افزایش کارایی شرکت شده باشد اما نمیتوانیم مطمئن باشیم که عامل مؤثر دیگری در این میان دخیل بوده است یا نه. عوامل مختلفی وجود دارند که میتوانستهاند بر کارایی شرکت اثر بگذارند. اینکه این تصاویر خوشایند مشخصا اثری بر کارایی داشتهاند یا نه به هیچ عنوان در استدلال بالا اثبات نشده است.
۳. سفسطهی مسلّم پنداری مفاهیم
در این سفسطه یک فرضیه یا یک نظریهی اثبات نشده، به عنوان یک حقیقت اثبات شده و شناخته شده مطرح میشود. در مورد مثالی که ابتدای مقاله آن را خواندید، اگرچه شواهد زیادی وجود دارد که انگیزهی کارکنان کارایی فردی آنها را افزایش میدهد اما این مسئله هنوز در حد یک نظریه است. عوامل زیاد دیگری وجود دارد که بر افزایش کارایی افراد اثر میگذارد. با این حساب غلط است که نتیجه بگیریم افزایش انگیزه باعث افزایش کارایی میشود.
سه مورد بالا در مثال ما به کار رفته بود. برخی دیگر از سفسطههای رایج عبارتاند از:
۴. سفسطه شیب لغزنده
در این استدلال فرض میشود که «بدترین اتفاق ممکن» واقعا رخ خواهد داد. در این استدلال اینگونه مطرح میشود که اگر کارِ خاصی انجام شود یا تغییری خاص اجرا شود، به طریقی که مشخص نیست، شومترین پیامد ممکن رخ خواهد داد.
مثال: «اگر اجازه دهیم فرشته زودتر از موعد برود به زودی مجبور خواهیم بود پنجشنبهها را به همه مرخصی بدهیم.» اگر دوباره نگاهی منطقی به این استدلال بیاندازید متوجه خواهید شد غیرمنطقی است که فکر کنید چون به یک کارمند، یک بار اجازه دادهاید که زودتر از موعد کارش را ترک کند، ازین به بعد هر هفته بعد از ظهرها را به همهی کارکنانتان مرخصی خواهید داد.
۵. سفسطهی توسل به محبوبیت
در اینجا فرد ترغیب میشود صرفا به این دلیل که ایدهای محبوب همگان است یا طرفداران زیادی دارد به ایده یا گزارهای باور پیدا کند. این واقعیت که افراد زیادی با گزارهای موافق هستند به معنی این نیست که آن گزاره درست است یا حقیقت دارد.
مثال: «ما از همهی مشتریان داخل فروشگاه نظرسنجی کردیم و همهی آنها موافق بودند که شبانهروزی بودن فروشگاه ایدهی بسیار خوبی است. لازم است هر چه سریعتر برنامهای برای ۲۴ ساعته کردن فروشگاه بریزیم.»
مشتریانی که از آنها سؤال کردید چه کسانی بودند؟ آیا آنها واقعا در ساعت ۲ صبح چیزی از فروشگاه خواهند خرید؟ هزینههای این طرح در مقایسه با فواید آن چیست؟ اینها سوالاتی هستند که پیش از اینکه از چنین نظرسنجی غیررسمیای بخواهید نتیجهای بگیرید باید از خود بپرسید.
سفسطهی «توسل به سنت» مشابه سفسطهی توسل به محبوبیت است. در اینجا استدلال بر محور چیزی که تا به امروز انجام شده یا عادتی که توسط عدهی زیادی پذیرفته و انجام میشود، صورت میگیرد. برای مثال: «ما همیشه مدیر ارشد اجرایی را از افراد ردهی مدیریت انتخاب کردهایم. اگر خارج ازین رویه عمل کنیم با مخالفت و ناسازگاری مواجه خواهیم شد».
۶. سفسطه سیاه و سفید یا دوبخشی کردن
این سفسطه مطرح کردن استدلال «این یا آن» است، این سفسطه با فراهم کردن تنها دو گزینه و سپس اجبار به انتخاب از بین آنها شکل میگیرد. در حقیقت، ممکن است هیچ کدام از انتخابها بهترین امکان در دسترس نباشند، اما در این استدلال اینطور تظاهر میشود که گزینهی مورد طرفداری تنها گزینهی محتمل است.
مثال: «به عنوان هیئت مدیره یا باید عمومی کردن سهام شرکت را با شرایطی که ذکر شد بپذیریم یا اینکه به مرور زمان دچار مرگ تدریجی بهوسیلهی رقبایمان میشویم.»
مسلما گزینههای دیگری به جز تبدیل شرکت به حالت سهامی عام در دسترس هست که میتوان آنها را مد نظر قرار داد. و آیا اصولا افزایش سرمایه شرکت راه درستی برای ارتقا یا نگهداری جایگاه رقابتی شرکت هست یا نه؟
۷. سفسطه پهلوانپنبه (حمله به مرد پوشالین)
در این تکنیک شخصی که با یک استدلال مخالف است، استدلالی جایگزین را مطرح میکند تا با رد آن، بتواند وانمود کند که استدلال نقطه مقابل با استدلال اولیه درست است. در اینجا با مطرح کردن عامدانهی یک استدلالِ به ظاهر شبیه، در نقطه مقابل استدلالی که قصد اثبات آن توسط دیگران وجود دارد و سپس مردود کردن استدلال اولیه، فرد موقعیت برندهی خود را شکل میدهد.
مثال: سیاستمداری برای رونق دادن به اقتصاد به دنبال کاهش دادن مالیات است. رقیب او این استدلال را مطرح میکند: «اتفاقی که با انجام این کار میافتد این است که ثروتمندان ثروتمندتر میشوند تا بتوانند به جای دو اتومبیل لوکس با چهار اتومبیل لوکس در سطح شهر گشت بزنند، به جای یک خانه ویلایی برای مسافرت دو خانه داشته باشند، بتوانند فرزندانشان را که همین حالا هم مزایای فراوانی دارند به جای فرستادن به مدارس شهر خودشان به مدارسی با معلمان اختصاصی بفرستند.» در این استدلال وانمود شده است که سیاستمدار تنها به این دلیل قصد کاهش مالیاتها را دارد که از ثروتمندان حمایت کند، با ارائهی چنین استدلالی رقیب این سیاستمدار خیلی راحتتر از آنکه بخواهد سیاست کاهش همهگیر مالیاتها را تمسخر کند، او را در موقعیت شکست قرار میدهد.
۸. سوگیری مشاهدهای
زمانی اتفاق میافتد که توجهات را به جنبههای تاییدکنندهی یک ایده معطوف میکنید و از جنبههای ردکننده روی برمیگردانید. در این حالت سعی میکنید با اشاره به تنها نیمی از تمام داستان عقیدهی مورد نظر خود را اثبات کنید.
مثال: «میدانم که تبلیغات تلویزیونی ما مؤثرتر از تبلیغات رادیویی است. آمارها نشان میدهند که تعداد مخاطبان تلویزیونی تبلیغات ما دو برابر رادیو هستند در گروهی از افراد که مورد پرسش قرار دادیم تبلیغات تلویزیونی ۳۸٪ بیشتر از نوع رادیویی آن به یاد آورده میشود.»
چیزی که جای خالی آن در این استدلال به چشم میخورد میزان هزینه سرمایه و بازگشت سرمایه در تبلیغ تلویزیونی در مقایسه با تبلیغ رادیویی است. آیا ۳۸٪ به خاطر سپاری بالاتر در یک تبلیغ به معنی تبدیل آن به فروش است؟ چه درصدی از شنوندگان رادیو در مقایسه با بینندگان تلویزیون در نهایت محصولات را خریداری خواهند کرد؟
«سفسطهی آمار ناشی از نمونهای کوچک» مفهوم مشابهی با مورد پیشین دارد. در این سفسطه با در نظر گرفتن تنها یک مشاهده به نتیجهگیری کلی میرسید. «من هرگز از شرکت کاغذچی برای تهیه سفارشهای کاغذمان استفاده نمیکنم. شرکت همسر من مشتری آنها بود، آنها سفارشات ثبت شده را به دلیل نبود موجودی کنسل کردند و تحویل ندادند». در حقیقت این نظر بر مبنای یک تجربهی بد شکل گرفته است و الزاما به این معنی نیست که شرکت مذکور غیرقابل اطمینان است. ممکن است شرکت خریدار سفارش خود را دیر ثبت کرده بوده یا صورتحساب خود را به موقع پرداخت نکرده باشد و به این دلایل خدمات شرکت کاغذچی از حد عالی، پایینتر به نظر رسیده است.
سوفیسم
سوفسطایی چه کسی بود؟ چرا بوجود آمد؟ آیا کار وی مغلطه است یا هدفی دارد؟
حالا که بار بدنامی را به دوش میکشد، کجای کار او غلط است؟
یونان قدیم، همگانی شدن خرد و حکمت را مدیون بازار (البته "میدان بازار" نه داد و ستد) است. مردم از اقصی نقاط عالم برای ارائه کالا و تحصیل سود و در کنار آن تحصیل خرد به میادین آتن میآمدند. ابتدا یونانی یاد گرفت که آزادانه سخن بگوید و فن بیان به ابزاری روزمره بدل شد زیرا برای فروش کالای خود باید زبان بازی میکرد. این شد که حکما در اطراف میدان مکاتب خود را دایر کرده و تعالیم ایشان رایگان بود. اما چرا یونان به این شرایط رسید و در این محور توسعه پیدا کرد؟ علت آن وجود نظام سیاسی دموکراتیک در آتن بود. دموکراسی به معنی مشارکت مردم در اداره کشور به وسیله صندوق رای گیری انجام نمیشد بلکه مردم حق رای خود را باید در حضور همشهریان ابراز میکردند. استدلال و تفکر و نطق کردن برای شهروند بودن لازم شد و کسانی هم پیدا شدند که حکمت را تعلیم بدهند. با آنکه آتن زادگاه اندیشمندان اندکی بود (مهمترین آنها اپیکور است) اما مهد خرد شد! در یک جامعه، نمیتوان مدعی پیشرفت در یک جنبه بود. یک جامعه یا در تمام وجوه مطرحه در دوران خود، پیشرفت میکند و یا اینکه متوقف است. نظام قضایی آتن زیر نظر مردم بود و جلسات دادگاه علنی برگزار میشد. بنابراین قاضی و محکمه باید به نحو شایسته اداره میشد، در غیر اینصورت قاضی شغل خود را از دست میداد. در این محیط سالم بود که قانون و دادرسی مدنی به سرعت پیشرفت کرد و شرایط برای درآمد سوفسطاییان مهیا شد. افرادی که در فن بلاغت استاد بودند، حکمت میدانستند، قادر بودند به طریق منطقی استدلال کنند و از همه مهمتر طریقه رد آرای دیگران را بلد بودند. افرادی که چنان ماهرانه استدلال طرف مقابل را بر علیه خودش بکار میانداختند که انگار دستیاران شیطان هستند. آنها افرادی بیمار، شارلاتان یا منفی نبودند فقط ضعفهای منطقی و شناختی طرف مقابل را تشخیص داده و استدلالهای ضعیف را به "گل به خودی" بدل میکردند. بسیاری از آنها اندیشمندان بزرگی بودند که تسلط کامل و بلامنازع بر علوم زمان داشتند و منشا بسیاری از پیشرفتها فکری و حرکتهای فلسفی قرار گرفتند و بیجا نیست که یکی از رسالات افلاطون به سوفسطائیان اختصاص دارد. با وجود فلاسفه بزرگی در یونان، سوفسطائیان جای خود را در جامعه باز کردند زیرا در مناظره بین بهترین فلاسفه با یک سوفسطائی تازهکار، یقین بدانید که فیلسوف بازنده است.
در ابتدا آنها معلمانی آزاد بودند که اکثرا جای ثابتی نداشتند. در ازای پول، مهارتهای جدلی را آموزش میدادند اما پای ایشان به دادگاهها باز شد. امروزه کسی ادعای این شغل را ندارد پس برای تقریب ذهن باید گفت که سوفسطائی چیزی بین وکیل دعاوی و خطیب عام (متکلّم) است. در دعاوی به نفع موکل خود وارد میشدند و استدلالات طرف مقابل را رد میکردند و با استادی که در بلاغت و بیان داشتند نظر موافق حاضران را جلب و به نفع خود رای دادگاه را تغییر میدادند. کار را به جایی رساندند که حتی بر خلاف نظر قاضی و نصح صریح قوانین، برنده محاکم شدند. البته این یکی از ضعفهای دموکراسی است که آرا مردم بر قانون ارجحیت دارد و در واقع کار سوفسطائیان بر خلاف نظام اجتماعی آن روزگار نبود و در واقع از نقطه ضعف اجتماع سو استفاده میکردند. این دسته از سوفسطائیان دارای هدف مادی بودند و تعمدا منطق را به بیراهه میراندند.
بحث در مورد سوفسطائیان نباید با Cognitive bias اشتباه شود حتی اگر آنها به این موضوع واقف و از آن استفاده میکردند. آن خود وادی دیگری است. تخطی آنها از اصول منطق و تعقل صحیح، از ناآگاهی نبود و آنها قربانی کج فهمی نبودند، آنها خدایان کج فهمی بودند و در سرزمین کج فهمان به ثروت میرسیدند.
متاسفانه، امروزه به شخصی که مکررا مغلطه کند سوفسطائی میگویند، و برای محکم کاری شارلاتانیزم را هم به آن اضافه میکنند. اما اگر من سوال خود را به وجه نادرست مطرح کنم و بپرسم: "آیا کم نیستند کسانی که شغل و درآمد خود را بر مبنای اشتباهات رایج مردم و ضعف استدلالی عوام بنا نکرده و نان گرفتاری مردم را میخورند؟"
در این نحوه نگرش، من افراد بسیاری را سوفسطائی خواهم دانست، هر کسی را که از نقطه ضعف و مشکلات مردم استفاده کند. اما سوفسطائیان نه به خاطر مغلطه و اشتباه در منطق، بلکه به سبب انحراف ایشان از امور اخلاقی و رسالت اندیشمند در آگاه کردن مردم به مذمت دچار است. سوفسطائی از نادانی مردم سود میبرد و با آنکه میتواند اما نمیخواهد مردم را آگاه کند. آنها میتوانند همچون فلاسفه، معلمان جامعه باشند اما نفع مادی را ترجیح داده و میدهند.
سفسطه شکل عمدی همبستگی فریبنده است.
در همبستگی فریبنده چون پدیده دوم از نظر زمانی بعد پدیده اول اتفاق می افتد به شکل ناخودآگاه در ذهن ناظر معلول و پدیده اول علت است.
در سفسطه گوینده رابطه علت و معلولی را به دلیل توالی زمانی به شنونده القا می کند.
سفسطه عامل نگهدارنده شخصیت های سیاه است( خودشیفتگی،ضد اجتماعی ، ماکیاولیانیسم) و به همین علت آسیب های زیادی به انسان و انسانیت وارد می کند( رجوع شود به بحث های ۵ و ۱۴).
علل سفسطه همان علل دروغگویی است( رجوع شود به بحث علمی۵۳).
چگونه می توان با سفسطه مقابله کرد ؟
از آنجایی سفسطه نوعی استدلال است لذا ابتدا با مبانی ساختاری یک استدلال آشنا شویم:
برای اینکه بتوانید در یک استدلال، سفسطه را تشخیص بدهید باید دربارهی مراحل شکلگیری یک استدلال منطقی بدانید. استدلال در علم منطق از تعدادی گزاره تشکیل میشود و هر گزاره از یک یا چند گزارهی پیش از خود استنتاج میشود. دو نوع کلی گزاره وجود دارد:
۱. مقدمات: گزارههایی هستند که برای نتیجهگیری در استدلال، شواهدی ارائه میکنند.
۲. نتایج: گزارههایی هستند که از شواهد فراهم شده استنباط میشوند.
۳. برای اینکه استدلالی منطقی و معتبر باشد، مقدمات باید به قدر کافی تقویتکننده نتیجهی گرفته شده باشد. میتوان به دو روش کلی از مقدمات، نتیجه را استنباط کرد:
۱. استدلال استنتاجی
این نوع استدلال از یک مقدمهی عمومی یا عام آغاز میشود و به یک نتیجهی خاص میرسد.
روشهای مقابله با سفسطه:
۱. آموزش مهارت تفکر نقاد( رجوع شود به بحث علمی۳).
۲. آموزش استدلال منطقی
۳. اصلاح قوانین در جهت جرم انگاری دروغگویی.
۴ آموزش مهارت نه گفتن.
مغالطهگر کسی است که از روی استدلال نادرست به یک نتیجهٔ درست یا نادرست رسیدهاست و ممکن است آن نتیجه را برای نتیجهگیریهای دیگری هم به کار گیرد. خلاصهٔ تعریف مغالطه – که از واژه عربی غلط مشتق شدهاست – استدلالی است که در آن فساد معنوی وجود داشته باشد، و تفاوت مغلطهگر با سفسطهگر در آن است که اولی نادانسته مرتکب اظهار برهان مبتلا به انحراف میشود و دومی دانسته و برپایهٔ اصول تغلیط به سوی استنتاج منطبق با منافع خود پیش می رود.
نیاز به مشاوره حضوری در این خصوص دارید ؟!
اگر در این خصوص نیاز به مشاوره حضوری دارید می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ با پزشک و روانشناس متخصص ٬ دکتر حسین موسی زاده مستقیما تماس حاصل فرمایید و با نحوه مشاوره ایشان آشنا شوید ٬ در صورت تمایل به رزرو وقت ملاقات با منشی دفتر مورد نظر واقع در تهران و یا کرج و یا با شماره ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به ویزیت یا مشاوره در منزل دارید؟
اگر ترجیح می دهید که مشاوره در منزل شما صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به مشاوره تلفنی یا مشاوره تصویری دارید ؟!
اگر ترجیح می دهید مشاوره بصورت آنلاین و تلفنی یا تصویری از طریق برنامه هایی نظیر Whatsapp , IMO , Skype و .. صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۳۵۸۹۰۸۸۱۹ تماس حاصل فرمایید
نظرات