انگ زدایی از اختلالات روانی استراتژیهای مبارزه با انگ نسبت به افراد مبتلا به اختلالات روانی در مورد انگ و نحوه اعمال آن برای افراد مبتلا به بیماری روانی شدید مطالب زیادی نوشته شده است. انگ اصطلاح پیچیده ای است که به عنوا
استراتژیهای مبارزه با انگ نسبت به افراد مبتلا به اختلالات روانی
مارک کوربییر، استر سامسون
مترجم: حسین موسی زاده
مقدمه
در مورد انگ و نحوه اعمال آن برای افراد مبتلا به بیماری روانی شدید مطالب زیادی نوشته شده است. انگ اصطلاح پیچیده ای است که به عنوان یک ویژگی قابل مشاهده یا نامرئی تعریف می شود که عمیقاً بی اعتبار است که حامل آن را از پذیرش کامل اجتماعی محروم می کند و اغلب منجر به چندین اشکال تبعیض می شود.
امروزه، انگ به عنوان «عدم تأیید اجتماعی شدید به دلیل ویژگیهای باورشده یا واقعی فردی، باورها یا رفتارهایی که خلاف هنجارها هستند، اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی» توصیف میشود. با فقدان دانش در مورد سلامت روان، ترس، پیش داوری و تبعیض مشخص می شود. انگ در پیشرفتهترین شکلهای خود منجر به طرد فرد از چندین حوزه عملکرد اجتماعی میشود و باعث احساس گناه، شرم، حقارت و میل به پنهانکاری میشود. انگ نسبت به افراد مبتلا به اختلالات روانی موضوع پیچیده ای است که می تواند بر تمام جنبه های زندگی افراد مانند فرصت یافتن مسکن و شغل، ورود به تحصیلات عالی، دریافت بیمه و برخورد عادلانه در دادگستری کیفری یا رفاه کودکان تأثیر بگذارد. سیستمها. بنابراین، ننگ از افراد مبتلا به بیماری روانی فرصتهای حیاتی حیاتی برای دستیابی به اهداف زندگی، کسب شغل رقابتی و زندگی مستقل در خانهای امن و راحت میگیرد.
انگ زدن به افراد مبتلا به اختلالات روانی از ذینفعان مختلف جامعه سرچشمه می گیرد و با در نظر گرفتن این دیدگاه ها می توان آن را به گونه ای متفاوت بیان کرد و گاه منجر به خود انگ زدن می شود. ایوانز و رپر گزارش کردند که تمایل عمومی کارفرمایان و متخصصان سلامت روان دست کم گرفتن ظرفیت ها و مهارت های افراد مبتلا به بیماری روانی است: این رفتارها تا حدی می تواند به عنوان تبعیض آمیز شناخته شود. عدم علاقه به پیشینه و نیازهای فرد و کنار گذاشتن بستگان از برنامهریزی درمانی نیز بهعنوان نگرشهای انگزننده حرفهای نسبت به افراد مبتلا به بیماری روانی ذکر شده است. همچنین استدلال شده است که متخصصان بهداشت روان گاهی اوقات می توانند همان نگرش های انگ انگ زدن عمومی را نسبت به افراد بیمار روانی و همچنین دیدگاه های بسیار بدبینانه در مورد شانس بهبودی آنها داشته باشند. نگرش های انگ زنی نیز در میان دانشجویان بسیاری از بخش های خدمات پزشکی و روانشناختی مشاهده شده است .
یک مسئله دیگر این است که برخی از افراد مبتلا به بیماری روانی نگرشهای انگ انگ زدن را در مورد ناتوانی روانپزشکی تأیید میکنند و شروع به این باور میکنند که او شایسته چنین رفتاری است. ننگ درونی شده بر ادراک فرد از خود تأثیر می گذارد و می تواند به طور بالقوه بر موفقیت یا شکست در فرصت های زندگی مانند شغل تأثیر بگذارد. این امر به تقویت کلیشه های منفی و طرد اجتماعی مرتبط با بیماری های روانی شدید کمک می کند.
بنابراین، خودانگاری افراد مبتلا به بیماری روانی و خانوادههایشان را به سمت اتخاذ نگرشهای تنفر از خود و سرزنش خود سوق میدهد و در نتیجه احساس درماندگی و ناامیدی ایجاد میکند. بیش از ۴۰ پیامد منفی انگ در ادبیات گزارش شده است. در حالی که تأثیر مخرب انگ عمدتاً محدود به افراد انگ می شود، انگ عمومی بر خانواده و دوستان نزدیک آنها نیز تأثیر می گذارد، که می توانند سطوح بالایی از شرم و خجالت را تجربه کنند. این همان چیزی است که به آن «ادب ننگ» گفته میشود، به معنای نتیجه مرتبط بودن با فرد مبتلا به انگ. به طور کلی، هرکسی که با بیماران روانی در تماس نزدیک است، مانند گروههای حمایت از سلامت روان و حتی متخصصان سلامت روان، از نوع خود انگ عمومی رنج میبرد. برای مثال، اختیارات روانپزشک در مقایسه با سایر متخصصان پزشکی پایینتر تلقی میشود، بنابراین بیماران اغلب توصیههای آنها را نادیده میگیرند و بنابراین، اغلب بیاثر به نظر میرسند. در مجموع، انگ میتواند به طرق مختلف بر افراد مبتلا به روانی، خانوادههای آنها و ارائهدهندگان خدمات تأثیر منفی بگذارد.
با توجه به اثرات مخرب انگ، مطالعات در سراسر جهان اخیراً با هدف افزایش آگاهی و درک در مورد مؤثرترین راهبردها برای مبارزه با انگ و تبعیض صورت گرفته است. اطلاعات کمی در مورد نحوه مبارزه با نگرشهای انگ زنی نسبت به افراد مبتلا به بیماری روانی و مواد تشکیل دهنده فعالیتهای ضد انگ موفق وجود دارد. ادبیات سه رویکرد کلی برای مقابله با نگرش های انگ انگ زدن و رفتار تبعیض آمیز مرتبط با بیماری روانی را شناسایی می کند. اینها آموزش، تماس و اعتراض هستند. اگرچه هر یک از این رویکردهای کاهش انگ در ظاهر دارای درجهای از اعتبار هستند، اما به طور یکسان مؤثر نیستند.
اولین استراتژی برای مبارزه با انگ از این باور سرچشمه می گیرد که انگ به دانش ضعیف واقعی در مورد بیماری روانی مربوط می شود و به دنبال آگاهی دادن به عموم مردم و متخصصان سلامت با جایگزینی کلیشه های نادرست و فرضیات نادرست بیماری روانی با حقایق و تصورات دقیق در مورد بیماری است.
محدودیتهای این نوع مداخله این است که بسیاری از کلیشهها در برابر تغییر انعطافپذیر هستند، و استدلال شده است که آموزش سواد و گاهی نگرشها را اصلاح میکند، اما به ندرت رفتار استراتژی دوم با هدف تغییر نگرش منفی نسبت به بیماران روانی از طریق تعامل مستقیم با افراد آسیب دیده است. تعاملات مستقیم و چهره به چهره نمونه هایی از مداخلات تماسی هستند. به نظر می رسد که تماس امیدوارکننده ترین استراتژی برای کاهش انگ باشد، به خصوص زمانی که تماس یک به یک باشد: زمانی که افراد دارای موقعیت برابر دیده می شوند و زمانی که افراد به جای رقابت به صورت مشارکتی با هم کار می کنند .
با این حال، کاهش انگ از طریق تماس زمانبر است و ممکن است مقرون به صرفه نباشد. همچنین، به نظر می رسد کارایی این استراتژی به زمینه و ماهیت تماس بستگی دارد. استراتژی سوم بر روی انتقال پیام ها برای گزارش و باور بازنمایی های منفی و نادرست گزارش شده از بیماری روانی کار می کند. فعالیتهای حمایتی، گروههای حمایت آموزشی و گروههای توانمندسازی بیمار نمونههایی از مداخلات در استراتژی اعتراض هستند. این نوع استراتژی معمولاً در کاهش نگرش های منفی در مورد بیماری روانی مؤثر است، اما در ترویج نگرش های مثبت بیشتر با حقایق ناکام است. همچنین، یک اثر بازگشتی ممکن است رخ دهد و میتوان آن را در باورهای انگزننده عموم مشاهده کرد
. به این معنی که اعتراض لزوماً تعصب مردم را در مورد بیماری روانی تغییر نمیدهد. چالش مبارزه با انگ هنوز در زمینه سلامت روان برجسته است و نیازهای بسیار بیشتری باید انجام شود. مبارزه با انگ یک تلاش پیچیده، با پیامدهای چند وجهی است، و باید از منظرهای متعدد (به عنوان مثال، افراد مبتلا به بیماری روانی، خانواده های آنها و متخصصان مراقبت های بهداشتی) مورد بررسی قرار گیرد تا دانش و تجربه در مورد بهترین استراتژی ها برای کمپین های ضد ننگ افزایش یابد. تاکنون، مطالعات کمی با تمرکز بر دیدگاه افراد مبتلا به بیماری روانی، بستگان یا پزشکان سلامت روان منتشر شده است و تحقیقات کمی با استفاده از تنظیمات زندگی روزمره برای بررسی استراتژیهای مبارزه با انگ وجود دارد. بیشتر تلاشها بر بهبود مستقیم نگرشهای جامعه متمرکز شدهاند، حتی اگر به نظر میرسد که برنامههای ضد انگ به بیماران و بستگان آنها نیز توجه داشته باشند. مطالعات انجام شده به این روش پیشنهادات کمی را گزارش کردند که عمدتاً مربوط به بهبود اطلاعات در مورد مسائل سلامت روان برای عموم بود.
هدف اصلی این مطالعه ارائه دیدگاهی جامع در مورد طیف وسیعی از استراتژیهای مبارزه با انگ مورد استفاده توسط ذینفعان مختلف، مانند افراد مبتلا به بیماری روانی، خانوادههای آنها، متخصصان سلامت روان و سایر افرادی است که در سازمانهای بهداشت روانی کار میکنند.
هدف تمرکز بر استراتژیهای روزمره و عملی است که در حالت ایدهآل میتواند در محیطهای مختلف مانند سلامت، جامعه، محل کار و مدرسه اعمال شود. به طور خاص، اهداف خاص با هدف تولید استراتژیهای نوظهور برای مبارزه با انگ که دیدگاههای گروههای مختلف ذینفع را در نظر میگیرد، است. وقوع انواع مختلف استراتژیها برای مبارزه با انگ را با توجه به انواع مختلف دانش مقایسه کنید: سازمانی (به عنوان مثال، مدیران، مدیران، یا هماهنگکنندگانی که در زمینه سلامت روان کار میکنند)، بالینی (یعنی متخصصان سلامت روان و/یا). پزشکان) و دانش تجربی (یعنی کاربران خدمات سلامت روان).
۱.عادی سازی اختلال Normalizing
۲. آموزش Education/Teaching
۳. کار کردن بر روی جداسازی اجتماعی
Working on social isolation
۴. اشتراک و آموزش افشاگری
Sharing/encouraging disclosure.
۵.گوش دادن/مراقبت listening/caring
۶. پذیرش/ احترام
accepting/respecting
۷. ملاقات/ نزدیک آمدن
meeting/coming
۸. انجام کاری درون نگرانهdoing introspective work
۹. طبیعی بودن being natural
۱۰. تماس Contact
۱۱. اعتراض Protestation
۱۲. مراجع محور بودن Person centered
۱۳. خودآگاهی انعکاسی
Reflexive Consciousness
۱۴. کار کردن بر بهبودی
Working on recovery
۱۵. دانش بالینی
Clinical knowledge
انگ Stigma در اختلالات روانی
یا برچسب زدن labeling
انگ فکر منفی( آبروریزی )منجر به شرم در اثر افشا شدن اختلال روانی است.
انگ مانع دریافت خدمات سلامت روان می شود.
انگ نگرش های منفی و رفتارهای تبعیض آمیز ناشی از آن نسبت به افراد مبتلا به بیماری روانپزشکی است. مطالعات نشان می دهد که نگرش های انگآمیز به صورت گسترده و متداولی نسبت به افراد مبتلا به اختلالات سلامت روان وجود دارد. برای مثال بخش قابل توجهی از افراد در جامعه، به اشتباه، اعتقاد دارند که مبتلایان به بیماری روانپزشکی مانند مبتلایان به افسردگی یا اسکیزوفرنی، غیر قابل پیش بینی و خطرناک هستند و ترجیح می دهند کمتر با این افراد سروکار داشته باشند.
افراد اغلب دربارهی مشکلات سلامت روان خود یا نزدیکانشان به دلیل انگ صحبت نمیکنند.
دیدگاههای منفی یا برچسب مشکلات سلامت روان اغلب به دلیل بدفهمی، باورهای فرهنگی، درک نادرست و یا فقدان اطلاعات دربارهی مشکلات سلامت روان است.
بسیاری از بیماران می گویند انگ بیماری روانی گاهی از خود بیماری بدتر و چالشبرانگیزتر است.
باورهای نادرست در مورد بیماری روانپزشکی و افراد مبتلا به بیماری شایع است. این باورهای در فرهنگها و جوامع مختلف ممکن است متفاوت باشد. برای مثال برخی به اشتباه فکر میکنند:
– افراد مبتلا به بیماری روانپزشکی خطرناک هستند.
– افراد مبتلا به بیماری روانپزشکی غیرقابلپیشبینی هستند.
– افراد مبتلا به بیماری روانپزشکی ضعیف هستند و اراده کافی برای خوب شدن ندارند.
– افراد مبتلا به بیماری روانپزشکی گناهکارند یا بیماری تقصیر خودشان بوده است.
– بیماری روانپزشکی درمان ندارد.
– بیماری فقط با اراده و فکر مثبت درمان میشود.
– داروهای روانپزشکی همه اعتیادآورند.
سه سطح از انگ وجود داردسطح ساختاری: انتظارات جامعه، هنجارهای اجتماعی و عملکردهای سازمانی (مانند قانون، مقررات و سیاستگذاریها) که فرصتها، منابع و بهزیستی را برای گروههای برچسبخورده محدود میکنند. رسانه ها نیز ممکن است با ترویج کلیشه های نادرست نسبت به افراد با بیماری نقش داشته باشند. به عنوان مثال تصاویر سینمایی در مورد افراد با بیماری اسکیزوفرنی اغلب کلیشه ایی هستند و با اطلاعات غلط در مورد علایم بیماری، دلایل و درمان آن همراه هستند.سطح اجتماعی: هنجارهای اجتماعی منفی که باعث میشوند افراد در یک گروه اجتماعی نسبت به افرادی که با آنها متفاوت هستند واکنشی همراه با ترس، طرد و تبعیض داشته باشند.
۱- انگ اجتماعی واقعی (یعنی نگرشهای منفی واقعی مردم) و
۲. انگ اجتماعی ادراکشده (یعنی برداشت فرد دربارهی اینکه دیگران چه نگاهی به او دارند؛ مثلاً اینکه از نظر من، دیدگاه دیگران به من که بیماری روانپزشکی دارم منفی است.
سطح فردی: انگ خود بیمار به مشکلات سلامت روان که میتواند به انکار نشانههای بیماری، عدم پذیرش درمان و منزوی کردن خود از اجتماع منجر شود.
– افزایش دانش و آگاهی در مورد سلامت روان: یک عنصر کلیدی در کاهش انگ مرتبط با مشکلات سلامت روان این است که افراد جامعه آگاهی بیشتری در مورد بیماری ها داشته باشند؛ به عبارتی سواد سلامت روان خود را بالا ببرند. آگاهی در مورد علائم و نشانههای مشکلات سلامت روان، آگاهی در مورد روش های پیشگیری و درمان، آگاهی در مورد چگونگی حمایت از دیگران در مشکلات و بحرانها جزیی از سواد سلامت روان است.
– صحبت کردن در مورد مشکلات سلامت روان و حمایت از افراد مبتلا به بیماری: به ویژه وقتی افراد موفق و تاثیرگذار در مورد مشکلات سلامت روان خود صحبت کنند، به اصلاح باورهای نادرست و نگرشهای منفی کمک می کنند.
– پویشهای آگاهی رسانی و تغییر نگرش در مورد مشکلات سلامت روان: لازم است باورهای نادرست دربارهی بیماریهای روانپزشکی از طریق پویشهای گوناگون به چالش کشیده شود.
_خودافشاگری سلبریتی ها در مورد مشکلات روانی خودشان.
_ارتباط با متخصصین رازدار سلامت روان.
نیاز به مشاوره حضوری در این خصوص دارید ؟!
اگر در این خصوص نیاز به مشاوره حضوری دارید می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ با پزشک و روانشناس متخصص ٬ دکتر حسین موسی زاده مستقیما تماس حاصل فرمایید و با نحوه مشاوره ایشان آشنا شوید ٬ در صورت تمایل به رزرو وقت ملاقات با منشی دفتر مورد نظر واقع در تهران و یا کرج و یا با شماره ۰۹۰۱۶۵۳۲۸۲۸ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به ویزیت یا مشاوره در منزل دارید؟
اگر ترجیح می دهید که مشاوره در منزل شما صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۱۲۰۳۴۶۰۱۱ تماس حاصل فرمایید .
نیاز به مشاوره تلفنی یا مشاوره تصویری دارید ؟!
اگر ترجیح می دهید مشاوره بصورت آنلاین و تلفنی یا تصویری از طریق برنامه هایی نظیر Whatsapp , IMO , Skype و .. صورت گیرد ٬ برای تعیین نوبت و هماهنگی می توانید با شماره ۰۹۳۵۸۹۰۸۸۱۹ تماس حاصل فرمایید
نظرات